فکر کردن !!!

دیروز رفتنی باشگاه داشتم با خودم فکر می کردم : این همه آدم که هر کدومشون دارن یه ور میرن با خودشون چه فکری می کنن ، خیلی دوست دارم که فکر آدمارو بخونم دوست دارم بدونم چی فکر می کنن مخصوصاً اون بچه ای که دسته مامانشو گرفته و از روبه رو میاد یا اون بچه ای که تو کالسکه نشسته و یه بچه ی دیگه هولش میده و مامانشم پیششون راه میاد چه فکری می کنه ( اصلاً اون بچه های کوچولو فکرم می کنن ؟! اگه فکر می کنن چه فکری می کنن؟! ) 

پاورقی 1: من زیاد فکر نمی کنم ولی وقتی فکر می کنم تا به نتیجه نرسم دست بردار نیستم مخصوصاً موقع هایی که می خوام اسم یه بازیگر یا هر چیز دیگه ای یادم بیاد اونقد فکر می کنم تا یادم نیاد شب خوابم نمی بره .

پاورقی 2: این روزا همه فکر می کنن شما چطور ؟؟؟ 

نمیدونم چرا ؟

نمیدونم چرا آپ کردنم نمیاد ؟

نمیدونم چرا هیچ کشش و گرایشی نسبت به وبلاگ ندارم ؟

نمیدونم چرا همه این روزا غمناک آپ می کنن ؟ ( البته الآن بعضیاتون غمناک آپ نمی کنین امّا همین چند وقت پیش همه زده بودین تو فاز غمناک ، خوب روحیه ی منم تضعیف شده بود )

نمیدونم چرا همه دارن میرن ؟ ( ولی این یکی رو می دونم یه دلیلش پول تله که شامل حال منم میشه )

پاورقی 1: داداش فرید هنوز خوشناک نشدی ؟

پاورقی 2: دیگه پاورقیم نمیاد !!! 

.