امروز آبجی کوچیکم ( کلاس اول دبستان ) به مناسبت این ایام داشت یه شعر حفظ می کرد گوش دادم به نظرم قشنگ اومد گفتم اینجا بنویسم .
شعر :
رسیده جشن بهمن جـشن بزرگ میـــهن
کـــلاس مــا دوبـاره شــده پر از ستــــاره
پر از گـل و قـاصدک شــکوفه و شاپـــرک
شــده پــر از پــرنده پـر از صــدای خنـــده
نقل و نبات و لبخنـد گلاب و عود و اسفند
میهن ما شادِ شــاد از غــم و غصّـــه آزاد
کبری هاشمی
پاورقیجات :
۱ ) شهادت امام حسن عسگری ( ع ) را به شما عزیزان تسلیت میگم .
۲ ) وقتی ریشه ها خواب اند ، برگ ها می ریزند ؛ حتی به نسیمی .
۳ ) مردی در تابستان از کرمان می آمد . گفتند : در آنجا چیکار میکردی ؟ گفت : عرق !!!
۴ ) بنی آدم اعضای یکدیگرند سر لقمه نانی به هم می پرند
۵ ) این نیز بگذرد . . .
پاورقی 1 : آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم
پاورقی 2 : مهدی بیا شب هجران سحر کن .
پاورقی 3 : به یکی میگن با توله سگ جمله بساز ، میگه : طوله سگ + عرض سگ = مساحت سگ !!!
پاورقی 4 : آخی بیچاره Alexis حذف شد من ازش خوشم میومد
سلام بچه ها خوبید ؟
من تو این پست یه داستان نوشتم که خیلی جالبه باید بخونیدشو خودتونو جای نقش اصلی این داستان قرار بدید .
حتما بخونید نگید طولانیه تو ادامه مطلب هم چیزی نداره دیدید نگید وای ادامه مطلب هم داره . حالا بخونید دیگه ، پشیمون نمیشید ... ( آها یه چیزی بگم لطفا اگه خوندید جایی شنیده بودید لطفا مطرح نکنید یا مثلا بگید : ( قدیمی بود یا تکراری بود و ... !!! )
داستان :
خب بچه ها الآن فکر کنید که پدر مادرتون یه هفتس رفتن مسافرت و امروز طرفای ظهر مامانی زنگ زده خونه میگه : ( دخترم یا پسرم ما راه افتادیم و شب می رسیم ) ، همه ی مسئولیت خونه هم رو دوش شماست و شما هم بعد از اینکه خداحافظی کردین و تلو قطع کردین داداش کوچیکرو می خوابونین و شروع می کنین به جمع کردن خونه ، دسمال می کشین ، جارو می کنین و همه چیزارو سرجاش می ذارین و خونه رو عین یه دسته گل می کنین و بعد یه شام ردیف می کنینو بعد از همه ی کارا می پری تو حموم یه دوشی می گیریو بعد که میای بیرون یه چیزی می بینی که چشمات چارتا میشه و دهنتم تا زمین باز می مونه حالا اگه گفتی چی می بینی ... ؟!!
ادامه مطلب ...
من از یه سری کلمات خوشم میاد که متضاد هم دیگه اند و اینارو کنار هم می ذارند جالب میشه مثل : کچلِ مو فرفری ، کوتوله ی لنگ دراز ، تپلِ مانکن و ...
یا مثل همون داستانی که همتون شنیدید : شب بود و خورشید به روشنی می درخشید ، پیرمردی جوان ...
پاورقی 1 : شما هم اگه بلدید یه چند تایی بگید ... !!!
پاورقی 2 : امتحان هندسه ام دادم خوب بود فقط زبان و ادبیات مونده که زبان شنبه ، ادبیات هم دوشنبه 27/10/89 میدم و امتحانا به پایان میرسه .
پاورقی 3 : وبلاگ محرم هم تحویل دادم ، دیروز از مسئول پرورشی پرسیدم چی شد ؟ گفت : ( فرستادیم ولی هنوز جوابش نیومده ) ، هنوزم میتونید نظر بدید چون اونا هر موقع برن ببینن هرچی نظر بیشتر باشه بهتره .
پاورقی 4 : کی American Idol میبینه ؟
پاورقی 5 : الیسا کجاست ؟؟؟!!!
پاورقی 6 : من از عکسای سه بعدی و ترکیبی خوشم میاد .
پاورقی 7 : راستی سلام ، خوبید ؟ ، خوشید ؟ ، چه خبرا ؟!؟